گفت : چهار شنبه سوری کجایی ؟
گفتم : یه جایی که نه ازدحام باشه ٬ نه هیزم و آتش
من هنوز دل شکسته ازدحام و هیزم و آتش مدینه ام . . .
- ۱۲ نظر
- ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۰
- ۶۲۶ نمایش
گفت : چهار شنبه سوری کجایی ؟
گفتم : یه جایی که نه ازدحام باشه ٬ نه هیزم و آتش
من هنوز دل شکسته ازدحام و هیزم و آتش مدینه ام . . .
مردها که گریه نمی کنند
مردها وقتی که بغض گلویشان را می فشارد
در چاه فریاد می زنند : ف آ ط م ه . . .
در با مادر هم قافیه شد
کوچه با کوفه
و آه با چاه
اما علی قافیه را باخت بعد از فاطمه . . .
مادر که برود نظم خانه بهم میریزد :
علی نجف ٬ حسن بقیع
حسین کربلا ٬ زینب دمشق
چه بهم ریخته . . .
مادر قبر شما کجاست ؟
این کار ، کار کیست؟ چه بد می زند به در
باور نکردنیست، لگد می زند به در !!!
مادر دو بخش است :
‹‹ ما ›› و ‹‹ در ››
و قصه یتیمی ‹‹ ما ›› از ‹‹ در ›› شروع شد . . .
چادرت را بتکان قصد تیمم دارم
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
سکانس اول : علی برای ازدواج با زهرا سپرش را فروخت
سکانس آخر : زهرا خودش سپر شد برای دفاع از علی (ع)
کات : دیگر گلی شبیه تو پر پر نمیشود
دیگر دستی سپر به یاری حیدر نمی شود . . .